danialdanial، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

دانیال زرنگ مامان بابا

امدن مامان نازی و خاله نادیا جون*****

سلام به پسر گل خودم - عاشقتم و هر روز به خاطر داشتن تو سجده شکر به جا می اورم. عزیزم دیروز بعد از خوردن ناهار خوشمزه و مورد علاقه تو (سبزی پلو ماهی سفید) خوابیدی و عصر هم با بابایی رفتین حمام و اینجا اماده شدی تا مهمونا بیان. :)) مامان نازی و نادیا یکسری اومدن پیش ما تا شب دور هم کلی گپ زدیم و .... خوش گذشت. بابا بزرگ خونه مونده بود و با موبایل با تو صحبت کرد و تا صداشو شنیدی میخندیدی و ذوق کردی.  ...
13 فروردين 1391

یک روز مانده به سیزده بدر 91

سلام عزیز مامان امیدوارم که همیشه سلامت و شاد باشی. گلم الان که این مطلب را برات مینویسم ساعت 5 عصر هست و تو امروز دیر تر خوابیدی و هنوز خوابی منم چون دیشب کلی مهمون داشتیم نخوابیدم و مشغول جمع اوری و کارهاااااااا امشبم هم مهمون داریم و کارهام انجام دادم و الان نشستم و برای استراحت دارم وبلاگت را مینویسم. صبح یک سری دایی علیرضا اومده بود پیش مون و دور هم صبحانه خوردیم و گپ زدیم. از مسافرت اومده و دلش برای تو تنگ شده بود و اومد خونمون و سوغاتی هم کلی اورده بود. ممنونیم ازت دادش گلم- همیشه موفق و سلامت باشی. انشالله که تا اینجای تعطیلات به همه خوش گذشته باشد. من دیگه باید برم پسرم- بای بای ...
12 فروردين 1391

ویلای خاله مهناز ( لسکو کلایه)****

اینجا ویلای خاله مهناز در کنار خونه مامان بزرگ و بابا بزرگ بابا دامون هست که در هر دو همگی بودیم و ما توی این ویلای خاله مهناز اتاقمون بود که ممنونیم از لطفشون که بهترین اتاق و جا برای ما بود. یک ویلای شیک دوبلکس و .... بسیار زیبا و با صفا.   عزیزم بیا دنبالم یک عکس جالب ازت گرفتیم.... بدو بیاااااااااااااا عزیزم اینجا ارش جون- پسر خاله بابایی تو را گذاشت توی فرقون و تو هم تعجب کردی و هم میخواستی پیاده بشی و خلاصه کلی صحنه جالبی شده بود. ...
12 فروردين 1391

مهمونی خونه ما و .... تولد دایی حسین.

سلام عشق من- یه دونه ای عسلم. پسرم دیروز خونه ما مهمونی بود هم به مناسبت عید و هم به خاطر تولد دایی مامان گیتا . از روز قبل من و بابا رفتیم تمام خرید ها را انجام دادیم و قرار بود که غذای سرد و ... باشد. جمعه مامان بزرگ را صبح اوردیم و عصری هم بقیه مهمونا اومدند تا 1 شب دور هم گفتیم و خندیدیم و تولد گرفتیم و دایی کیک هم خریده بود و شمع و فشفشه و ....خلاصه شب فراموش نشدنی شد. ...
12 فروردين 1391